یه وقتایی آدم باید سرشو بلند کنه
زل بزنه به آسمون، لبخند بزنه
و بگه: خدا خیلی مخلصیم
هوامونو داشته باش ما هم تنهاییم...
یه وقتایی آدم باید سرشو بلند کنه
زل بزنه به آسمون، لبخند بزنه
و بگه: خدا خیلی مخلصیم
هوامونو داشته باش ما هم تنهاییم...
من عاشقانه هایم را
روی همین دیوار مجازی می نویسم !
از لج تـو . . .
از لج خـودم . . .
که حاضر نبودیم یک بار
این ها را واقعی به هم بگوییم. . . !
آن قدر خرابم ...
که نای دوباره ساختن خود را ندارم
لامصـ ـ ـب
مگر چند ریشتر بودی؟!
رد پاهایم را پاک می کنم
به کسی نگویید
من روزی در این دنیا بودم.
خدایا
می شود استعفا دهم؟!
کم آورده ام..
خسته ام ....
باور کن !
از این سوال بی جواب
که هر لحظه می پرسم..
یعنی الآن کجاست......!؟
روزی میرسد که در خیال خود
جای خالی ام را حس کنی
در دلت با بغض بگویی:
"کاش اینجا بود"
اما من دیگر
به خوابت هم نمی آیم !!!
کجــای شهر قرار بگـذاریم ؟
پــارک یا رستــوران ؟
چه رنگ لبـاس بپوشم دیوانــه تــر می شوی ؟
سـادگی* خوب هســت ؟
می خواهی بـرایت شعـر هم بخوانم بلنـد بلنـد ؟
یا آرام بگویـم دوستــت دارم گلــم ...؟!
کــدام بهتر هسـت
بمــانم شاعری کنم یا از عاشقـی ات بسـوزم و تمـام شـوم ...؟!
تو مقصری، اگر من دیگر ” منِ سابق ” نیستم
پـس
من را به “مـن” نبودن محکوم نکن !
من
همـانم که درگیـر عشقش بودی
یـادت نمی آید؟
من همانـم
حتی اگر این روزها بویِ بی تفاوتی بدهم …
پاهـایم را که درون آب مـی زنـم....
ماهــی ها جـمع می شـوند....!
شایـدآنها هـم فهمیـده اند عمری طعـمه ی روزگـار بوده ام...
تعداد صفحات : 15